قید همه ی قافیه ها را زده ام من
دوشنبه, ۲۵ بهمن ۱۳۹۵، ۰۶:۱۸ ب.ظ
تو زلزله ای خواستم آوار تو باشم
ارگ بم چشمان غزلبار تو باشم
هر چند سرت گرم به کار است عزیزم
بگذار گره خورده ترین کار تو باشم
داروغه ی شهری و فراموشگر من
منصور شدم تا به سر دار تو باشم
پا روی دلم می زنی و می روی امّا -
من خواسته ام جاده ی هموار تو باشم
هر روز پر از فکر توأم نیستی امّا
ای کاش کمی گوشه ی افکار تو باشم
قید همه ی قافیه ها را زده ام من
می خواهم از امروز فقط "مال" تو باشم...